برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند . . .
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست چون خدایی هست . . .
آری و چه زیبا نوشته بود !
همواره با خود تکرار میکنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست . . .
ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘی ﺩاﺭﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭﻡ . .
من خدائی دارم که در این نزدیکیست
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب و قشنگ
چهره اش نورانیست
یاد او ذکر من است در غم و شادی
چون به غم می نگرم
رقص کنان می خندم
که خدا یاد من است
او خدائیست که همواره مرا می خواند ...
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسبها: <-TagName->